اون زمانی که اینترنت بین المللی داشتیم (یادش بخیر...)، یک سایتی رو پیدا کرده بودم که میتونستی نامهای به چند سال آینده ت بنویسی، ایدهی جالبی اومد به نظرم ... اینکه بتونم خطاب به خودِ ده سال بزرگترم نامه بنویسم ، باهاش حرف بزنم، حسها و اهداف و حتی دغدغههامو بهش بگم، بهش بگم میخوام چجوری ببینمش و ...
یک قسمتی هم داشت که میتونستی نامههای آدمهای ناشناس به خودشون رو بخونی ... بعضی از نامهها دیلیور شده و بعضی نه!
خیلی هیجان داشتم که برای خودِ بزرگتر شده ام نامهای بنویسم ...خیلی هم فکر کردم و داشتم حرفهام رو آمادهی نوشتن میکردم اما دیر جنبیدم و توی جزیرهی ایران زندانی شدیم و دیگه دستم به اون سایت نرسید ...
داشتم به ایرانیهایی فکر میکردم که از طریق اون سایت برای خودشون نامه نوشتند و سپردند به دست این سایت تا در آینده به دست خودشون برسه ، مثلا برای ده سال آیندهی خودت نامه نوشتی...
ولی هیچ کس نمیتونه آدرس این جزیرهی گمشده (یعنی ایران) رو پیدا کنه و نامه ت رو به دستت برسونه ... انگار آدرس خودت رو گم کردی .. مثل اینکه یه نفر ده سال دیگه بیاد در خونه ت سراغت رو بگیره و بهش بگن "سالهاست از اینجا رفته ..."
نکنه گُم شیم ... نکنه فراموش شیم ...